حضرت محمد (ص)
1. جبرییل درباره همسایه آنقدر سفارش می کرد که پنداشتم همسایه ارث خواهد برد. (نهج الفصاحه ، ح 2640)
امام علی (علیه السلام)
1. بد همسایهاى است همسایه بد. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
2. همسایه بد ، بزرگترین، سختى و سختترین گرفتارى است. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
3. مجاورت و همسایگى کن با کسى که از شرّش در امان باشى و خیر او از تو نگذرد. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
4. نخست از همسایه پرسش کن سپس از خانه. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
5. بد همسایگى و بد کردارى نسبت به نیکان از بزرگترین پستى هاست. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
6. کسى که نیکى و احسان کند به همسایگان خود خدمتکارانش بسیار شوند. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
7. آدم خوش همسایه، همسایگانش زیاد گردد. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
8. کسى که بر اسرار درونى همسایه اش سر کشد، (و در صدد اطلاع از وضع درونى خانه او بر آید) پرده هایش دریده شود.
(غرر الحکم ، باب همسایگی)
9. رسیدگى به همسایگان (و سر و سامان دادن به حال و وضع آنان) از جوانمردى است. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
10. بد همسایگى از نشانه هاى پستى است. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
11. عزیز و بزرگ نخواهد شد کسى که همسایگان خود را خوار گرداند. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
12. هیچ حرمتى مورد تأکید قرار نگرفته مانند حرمت مصاحبت و همسایگى. (غرر الحکم ، باب همسایگی)
در قرآن کریم آیاتى مربوط به همسایه و همسایگى وارد شده است. خداوند متعال در آیهاى به گونه آشکار مؤمنان و مسلمانان را به رعایت همسایگان دعوت مىنماید و مىفرماید: «وَ اعْبُدُوا اللّهِ وَ لا تُشرِکوا بِهِ شَیئاً و بِالوالِدَینِ إحساناً وَ بِذِى القُربى و الیَتمى و المَساکِینَ و الجارِ ذِى القُربى وَ الجَارِ الجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَ ابنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَکَت أیمانُکُم؛ و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک نگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و درباره خویشان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش [و قوم] و همسایه بیگانه و همنشین و در راهمانده و بردگان خود نیکى کنید.» (نساء/ 36).
در این آیه دیده مىشود که خداوند نیکى با همسایه را، خواه فامیل باشد و یا بیگانه، سفارش کرده و نیکى به همسایه را در
ردیف نیکى به پدر و مادر، یتیمان و... قرار داده است.
در آیه دیگر خداوند در مورد همسایگان رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) که وى را آزار مىدادند مىفرماید: «لَئِن لَم یَنتَهِالمُنافِقونَ وَ الَّذینَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِعُونَ فِى المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إلاّ قَلیلا؛ اگر منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى هست و شایعهافکنان در مدینه [از کارشان[ باز نایستند تو را سخت بر آنان مسلط مىکنیم تا جز (مدت) اندکى در همسایگى تو نپایند.» (احزاب/ 60). و این گونه خداوند مهر همسایه آزاران را از سر پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) برمىدارد.
امام صادق علیهالسلام :
راست گویید و با همسایگان خود به نیکى رفتار نمایید.
کس که شب پوشیده بخوابد و همسایه اش برهنه باشد.
| |
|
قال امیر المؤمنین ( علیه السلام) :
و الله، الله فی جیرانکم، فانهم وصیة نبیکم ما زال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم.
امام علی ( علیه السلام) فرمود:
خدا را، خدا را درباره همسایگان که آن سفارش پیامبر ( صلی الله علیه و آله) شماست، پیامبر ( صلی الله علیه و آله) مرتب
درباره همسایه سفارش میکرد تا جائیکه ما گمان کردیم که همسایه از همسایه ارث خواهد برد.
نهج البلاغه، .422
رفتار با همسایه
عن الصادق ( علیه السلام) قال:
احسن مجاورة من جاورت تکن مسلما.
امام صادق ( علیه السلام) فرمود:
با همسایهات خوشرفتاری کن تا مسلمان راستین باشی.
بحار الانوار، 74/ .158
خوشرفتاری با همسایه
عن ابی عبد الله ( علیه السلام) قال:
علیکم بحسن الجوار فان الله عزوجل امر بذلک.
امام صادق ( علیه السلام) فرمود:
بر شما باد به خوشرفتاری با همسایه، چون خداوند تبارک و تعالی به آن امر فرموده است .
بحار الانوار،
ضرورت بحث
پس از خانواده که کوچکترین و اساسیترین تشکّل اجتماعی انسانها به شمار میآید، افرادی که در یک محل گرد هممیآیند و با یکدیگر همسایه میشوند با وحدت، وفاق و معاشرتها و روابط عاطفی میتوانند پاسدار بُعد انسانی و ارزشی وضامن استحکام و استواری واحد اجتماعی خویش باشند.
اسلام برای همسایگان همچون خویشاوندان، حقوقی قایل شده که اگر کسی بخواهد آنها را نادیده انگارد یا ضایع نماید،گناهکار، خاطی و متجاوز است. در آیه 36 از سوره نساء، خداوند از انسان مسلمان و بنده راستین و با اخلاص خود میخواهدکه پس از اطاعت و عبادت او، حقّ بندگان دیگر و آداب معاشرت را مراعات کند و در واقع طبق این آیه، خداوند نسبت به حقّ خویش و حقوق انسانها ده فرمان بسیار مهم صادر نموده است که بند ششم و هفتم آن، در خصوص همسایگان دور و نزدیک است که اوّلاً رعایت حقوق آنان طبق مفاد این آیه، عمل نمودن فرمان واجب الهی است و ثانیاً این رفتار در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آمده است. مفسرین برای «جار ذی القربی»و «جار جنب» که در این آیه آمده،
بررسیهای گوناگونی ارائه دادهاند.1 به همین دلیل، امام صادق علیهالسلام فرمودهاست:
«علیکم بحسن الجوار فانّ اللّه عزّوجلّ امر بذلک2؛ بر شما باد به خوش همسایگی پس به درستی که خداوند بدان امر کرده است». آن فروغ فروزان در فرمودهای دیگر شیعیان را به این موضوع توجه داده است:
«رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای پرهیزگاری، اهتمام در راه دین، راستی در گفتار، ادای امانت، سجده طولانی و خوش رفتاری نسبت به همسایه، مبعوث شدهاند.»3
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز به مسلمین توصیه نمودهاند: «اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند، وقتی امانتی به شما سپردند آن را ادا کنید و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسایگان خود به نیکی رفتار کنید.»4
حدّ همسایگی، حقوق همسایگان
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در خصوص حدّ همسایگی فرمودهاند: «کلّ اربعین داراً جیران من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله تا چهل خانه از رو به رو، پشت سر، طرف راست و سمت چپ، همسایه محسوب میگردند.» از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در باره حدّ همسایگی سؤال شد، فرمودند: «حدّ الجوار اربعون داراً حدّ همسایگی چهل خانه است.» ابن قدّامه روایت مرسلهای از عایشه نقل کرده که در آن آمده است از نبیّ اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از حدّ همسایگی سؤال شد که همین جواب را دادند.امام صادق علیهالسلام فرمودهاست: مردی از انصار نزد رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمد و عرض کرد: خانهای از فامیلی خریدهام و نزدیکترین همسایهام کسی است که به خیرش امیدی ندارم و از شرّش هم مصون نمیباشم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به حضرت علی علیهالسلام و ابوذر فرمود: که در مسجد فریاد بزنند: «ایمان ندارد کسی که همسایه او از شرّش در امان نیست.» پس سه بار این مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پیش و راست و چپ.اگر مردم این توصیهها را مراعات کنند و وظایف خویش را در مورد همسایگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد این چهل خانه رعایت شود، مردمی که در شهرکها، محلهها، روستاها و چادرهای عشایری زندگی میکنند، تا مسافت قابل ملاحظهای به دلیل رفتارهای پسندیده نسبت به همدیگر از زندگی توأم با آرامش، مودّت، اطمینان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنین پدیدهای بر رشد عاطفی، فرهنگی، بهبود ساختار اجتماعی و اقتصادی این نواحی اثر خود را خواهد بخشید. و افراد بسیاری قادرند دشواریها و ناملایمات را پشت سر نهند یا در هنگام گرفتاریها به یاری هم بشتابند و از معضلات زندگی یک دیگر گره گشایی کنند.
البته یادآوری میگردد افرادی که در همسایگی ما به سر میبرند، بنا به اعتقادات و خویشاوندی، بر سه دسته قرار میگیرند. چنانچه در روایتی آمده است:
«قال النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم الجیران ثلاثة جارٌ له حقّ واحد و جارٌ له ثلاثة حقوق و جارٌ له حقّان فالجار الذی له ثلاث حقوق الجار المسلم ذو الرّحم فله حقّ الجوار و حقّ الاسلام و حقّ الرّحم و اما الذی له حقّان فالجار المسلم له حقّ الجوار و حقّ الاسلام و اما الذی حقّ واحد فالجار المشرک.»
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: همسایگان به سه دسته تقسیم میشوند: نخست، همسایهای که در سه محور برگردن ما حق دارد؛ حقّ همسایگی، حقّ خویشاوندی و حقّ اسلام (برادر دینی)، دوم، همسایهای که دارای دو حق است؛
حقّ همسایگی و حقّ برادر ایمانی. سوم، همسایهای که دارای حقّ همسایگی است و آن، همسایه مشرک میباشد.
در نهج الفصاحه به نقل از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده است: پس همسایهای که یک حق دارد، او کم حقترینهمسایگان است.
در روایت دیگر که از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است ـ پس از دسته بندی همسایگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسایهای که یک حق دارد، آمده است:
«ومنهم من له حق واحد الکافر له حقّ الجوار11؛ دستهای تنها یک حق دارند و آن، کافر است که وظیفه ماست حق همسایگی را نسبت به وی مراعات کنیم.»
ملامحسن فیض کاشانی میگوید: پس بنگر که چگونه برای فرد غیر مسلمان به محض همسایگی، حقوقی ثبت گردیده است!12
دقت در این تقسیم بندی، مؤیّد آن است که تعهّد و مسئولیت ما تا حدّی در مورد همسایگان فراگیراست که حتی اگر کافر یامشرکی در جوار ما مسکن داشته باشد، در ارتباط با او باید وظایف حقوقی، اخلاقی و رفتاری خود را انجام دهیم و کوتاهی در عملی ساختن حقوق مذکور، بیانگر خللی در جنبههای اخلاقی و معاشرت ماست.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است: دانی که حق همسایگی چیست؟ سوگند به خدایی که جان محمد در یدقدرت و فرمان اوست، به حقّ همسایه نرسد جز کسی که خداوند بر وی رحمت کرده باشد.13
خاتم رسولان صلیاللهعلیهوآلهوسلم در تشریح حقّ همسایه فرموده است:
«حقُّ الجارِ اِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ وَ اِنْ ماتَشَیَّعْتَهُ وَ اِن اسْتَقْرَضَکَ أَقْرَضْتَهُ وَ اِنْ اَصابَهُ خَیرٌ هَنَّأْتَهُ وَ اِنْ اَصابَتْهُ مُصیبَةٌ عَزَّیتَهُ وَ لا تَرْفَعُ
بِناءَکَ فَوقَ بِنائَهُ فَتَسُدُّ عَلَیْهِ الرِّیْح»14
حق همسایه آن است که اگر بیماری به وی روی آورد، عیادتش نمایی و اگر مرگش فرا رسید، در تشییع جنازه او شرکت کنی و اگر از تو قرض خواست، از پرداخت آن امتناع نکنی و اگر شادمانی در زندگیاش رخ داد، بر او تبریک گویی و در مصائب و ناگواریها و در ناراحتیهای او شریک باشی و بنای خویش را از کلبه وی فراتر نبرده و او را از نسیم هوا محروم نکنی.
و در حدیث دیگری ضمن اشاره به این موارد، تأکید شده:« چون میوهای خریدی، مقداری به او هدیه دهی و اگر نمیخواهی این کار را کنی، آن میوه را پنهانی به منزل ببر و فرزندت را همراه میوه (در حال خوردن میوه) بیرون خانه نفرست که فرزند او آزرده شود. و بوی غذایت او را آزرده نکند (از این که نمیتواند آن غذا را فراهم سازد، ناراحت نشود.) مگر این که مقداری برایش بفرستی.»15
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هشدار دادهاند: هرکه خانهای بنا کند که مردم ببینند و بشنوند، در روز قیامت آن خانه را تاطبقه هفتم زمین از آتش پرنموده و در گردنش اندازند و هیچ چیز او را نگه ندارد تا به قعر جهنم فرو غلتد. پرسیدند: یا رسول اللّه! ساختن خانه برای ریا یعنی چه؟ فرمودند: یعنی بیش از میزان نیاز و حاجت، ساخته است تا بدین وسیله بر همسایگان مباهات کند و بر برادران دینی فخر فروشد.16
نقل کردهاند که روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم همراه صحابه از جایی عبور میکردند، ساختمان بزرگ قبه مانندی را دید و پرسید: این بنا به چه کسی تعلق دارد؟ گفتند: از آنِ مردی انصاری است. بعد از چند روزی صاحب خانه مزبور به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردید، حضرت از وی روی برتافت؛ متوجه شد که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دست وی ناراحت شده است، دلیل آن را از برخی صحابه جویا شد، آنها ماجرای ساختمانی را که وی احداث کرده، مطرح کردند. او هم برگشت و بنای مورد اشاره را تخریب کرد. حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم وقتی بنای تخریب شده را مشاهده کرد، شادمان گشت و فرمود: این گونه بناها برای ساکنان محل و سایه همسایگان ایجاد زحمت میکند17؛ البته ساختمان وسیع اشکالی ندارد ولی در میان بناهای محقّر و کلبههای فقیران، احداث ساختمای مجلل هم از لحاظ زندگی عادی همسایگان را ناراحت میکند و هم اوضاع عاطفی و مناسبتهای آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. خانههای با ارتفاع زیاد در میان مساکن کم ارتفاع غیر از آن که صاحبش را دچار کبر و غرور میکند و طبق روایات متعدد، منزلگاه شیطان است، برخانههای دیگران اِشراف پیدا کرده و زمینههای نگاه حرام و تیرهای زهرآگین گناه را فراهم میسازد؛ هوسها را تحریک میکند و گاهی موجب خلافهای خطرناکی میشود که امکان دارد آبروی صاحب خانه را ببرد. برافراشتن خانهای مرتفع و مجلل در میان بناهای عادی، خود نشانهای از تفرقه و پراکندگی هم است.
اوّل همسایه، بعد خانه
یکی از پدیدههایی که در روابط همسایگان دخالت دارد و میتواند بر مناسبات متقابل آنان اثر بگذارد، منزل مسکونی است. دیدگاه اسلامی براین نکته اصرار میورزد که همسایگان در آرامش و آسایش اهل خانه دخالت دارند و حتی میتوانند بر رشد عاطفی، اخلاقی و فکری والدین و فرزندان اثر بگذارند. از این جهت، قبل از انتخاب خانهای در هر محلهای، لازم است اوضاع همسایگان و مجاورین منزل مورد نظر، بررسی شود و از صلاح بودن افرادی که میخواهیم در کنارشان زندگی کنیم و احیاناً با آنان رفت و آمد داشته باشیم، اطمینان حاصل نماییم. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به پیروان آیین اسلام تأکید میفرماید: «اِلْتَمِسُوا الجار قبل شریالدار؛18 قبل از خرید خانه در باره همسایه تحقیق کنید.»
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با الهام از این سخن پدر والا تبارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودهاند: «یا بنیّ! الجّار ثمّ الدّار19؛ ای فرزندم! اوّل همسایه، بعد خانه.»
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: از خوشبختی مسلمان وسعت خانه، همسایه خوب و مرکب راهوار است.20
علامه مجلسی این روایت را با اندکی تفاوت در کتاب حلیةالمتقین آورده است. خاتم پیامبران خوش یُمنی و مبارکی زن، مسکن و مرکب را در روایتی بیان فرموده و در فرازی از این سخن پر فروغ، مسکنی را مبارک دانستهاند که وسیع بوده و اهل آن از همسایگانی خوب برخوردارند و خانهای را شوم دانستهاند که محقر و تنگ بوده و اهل آن از دست همسایگان بد در رنج و عذابند.21
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در بیانی نورانی فرموده است: وقتی دو نفر تو را در یک زمان دعوت کردند، دعوت کسی را که خانهاش به تو نزدیکتر است بپذیر؛ زیرا کسی که منزلش در قُرب خانهات قرار دارد، در همسایگی مقدم است.22
حفظ حُرمت همسایه و توجه داشتن به ارزشهای انسانی وی، از وظایف اخلاقی و وجدانی همسایگان است، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم چنین گوهر افشانی کردهاند:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الیَومِ الاخِرِ فَلْیُکْرِمُ الْجارَه23؛ هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایهاش را حُرمت نهد و اکرام نماید.»
امام ششم از پدرش امام باقر علیهالسلام نقل کرده است که در کتاب حضرت علی علیهالسلام چنین خواندم که: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «همسایه همچون نفس انسان است و نباید خُسرانی متوجه او شود و روا نیست (بیدلیل) مجرم تلقی گردد. و حُرمت همسایه با احترام مادر در یک ردیف است.»24
همچنین از آن حضرت روایت شده که: «حُرْمَةُ الجارِّ عَلَی الجّارِّ کَحُرْمَةِ دَمِهِ25؛ حُرمت همسایه بر همسایه، همچون حُرمت خون است.»
احساس تعهد و مسئولیت در مقابل همسایگان، از وظایف دیگر ماست که در منابع روایی به آن سفارش شده است. چنان چه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: شایستگان (برگزیدگان) شما، صاحبان خرد (شخصیت) هستند. سؤال شد: صاحبان خرد چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان صاحبانِ اخلاق نیکو، بردباریهای متین، صله ارحام، نیکی به پدر و مادر و متعهدان نسبت به همسایگان و یتیمان بوده، اطعام کرده، سلام کردن را ترویج مینمایند و نماز میگذارند در حالی که مردم در خواب غفلت فرو رفتهاند.26
اگر خواستیم منزل مسکونی خود را در معرض فروش قرار دهیم، بهتر است که این موضوع را با همسایگان مطرح کنیم تا اگر طالب آن هستند، به خرید خانه ما مبادرت ورزند. زیرا به فرمایش رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم همسایه در خرید خانه بر دیگران برتری و اولویت دارد.27
در بیانی دیگر، آن حضرت تأکید نمودهاند: وقتی کسی تمایل به فروش زمین یا منزلی دارد باید نخست به همسایه خود پیشنهاد کند.28
جابر میگوید: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هرکه در بوستانی شریکی یا همسایهای دارد نباید قبل از آن که با او در میان بگذارد، آن را بفروشد.29
نیکی به همسایه
از مواردی که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در سخنان متعدد و موقعیتهای گوناگون مورد تأکید و توجه قرار دادهاند. آن حضرت به مسلمانان توصیه نمودهاند: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند... با همسایگان به نیکی رفتار کنید.30
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل کردهاند که: همسایهای که با همسایه خود خوش رفتاری نماید، ایمان دارد.31 و نیز پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تأکید فرمودهاند: آنچه برای خود میخواهی، برای مردم بخواه تا مؤمن باشی. و با همسایگان نیکی کن تا در زمره مسلمانان به شمار آیی.32
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم چهار چیز را عامل زیادی رزق و روزی دانستهاند: خوش خلقی، خوش سلوکی با همسایگان، امتناع از آزار مردم و کاهش بیقراری و نگرانی در هنگام ناملایمات و عوامل اندوه آور روزگار.33 و نیز از آن حضرت روایت شده است که: رحمت الهی به فرزندی باد که والدین خود را در نیکی یاری کند. و رحمت بر پدری که فرزند خویش را در نیکی کمک کند و بر همسایهای که در کارهای خوب یار همسایه خود باشد.
جعفربن ابیطالب ـ که همراه عدهای از اصحاب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سرزمین حبشه مهاجرت نمود تا از یک سو به تبلیغات دینی پرداخته و از طرف دیگر برای مدتی از فشارهای مشرکان مکه در امان باشند ـ به عنوان سخنگو و سرپرست این جمع در برابر پادشاه حبشه، بدون هیچ گونه نگرانی گفت: من آنچه را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شنیدهام بدون کم و کاست، خواهم گفت. نجاشی به وی گفت: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته و به آیین جدید، که نه با دین ما و نه با دین اجداد شما تطبیق میکند، گرویدهاید؟
او در پاسخ گفت: ماگروهی نادان و بت پرست بودیم. از مُردار اجتناب نمیکردیم. پیوسته گرد کارهای خلاف و منکر بودیم. همسایه نزد ما از هرگونه احترامی محروم بود. ضعیف، محکوم زورمندان گشته بود. با خویشاوندان خویش به جنگ برخاسته بودیم. روزگاری به این منوال بودیم تا این که یک نفر از میان ما، که سابقه درخشانی در پاکی و درستی داشت، برخاست و به فرمان خداوند، ما را به توحید فرا خواند و دستور داد در امانت کوشیده، از ناپاکیها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتاری کنیم.
توجه به موضوع همسایه در مصاحبهای مهم با پادشاهی غیر مسلمان از سوی سفیر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، جالب توجّه است. زیرا جعفر در تشریح اوضاع جاهلیت و برنامههای اصلاحی پیامبر، باید به نکاتی مهم اشاره میکرد و چون وقت تشریح تمامی مباحث نبود، باید نکات زبده و موضوعات مهمتری را مطرح مینمود؛ که موضوع همسایه در دستور کارش قرار گرفت.34
از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پرسیدند: آیا در مال انسان غیر از امور واجب مثل زکات و مانند آن، حقّی وجود دارد؟ فرمودند: آری؛ نیکی به بستگانی که قهر کردهاند و پیوند با همسایه مسلمان.
حضرت افزودند: «مازال جبرئیل یوصینی بالجار حتی ظننتُ انه سیورّثه35؛ آن چنان جبرئیل درباره همسایه به من سفارش نمود، تا آن جا که گمان کردم همسایه میتواند از همسایه خود ارث ببرد.»
عبداللّه بن عباس گفته است: چند روز قبل از آن که رحلت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فراسد، آن حضرت برای ما خطبهای ایراد فرمودند و چنان موعظهای کردند که چشمها پر از اشک شد و دلها نسبت به آن تپید و بدنها به لرزه در آمد.
از مقدمه چینیها و تمهیدات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برمیآید که آن بزرگوار در واپسین روزهای حیات دنیوی خویش در نظر دارد برای اصحابی که از فرشتگان برترند و در جلسهای که گروهی مؤمن، وارسته و حتی فرشتگان حضور دارند، مطالب مهمی بیان فرمایند و آنان را به مسایل و امور خطیری سفارش کرده و نصیحت فرمایند. به متن خطبه پیامبر که مراجعه میشود، ملاحظه میگردد در چهار فراز آن، حضرت در مورد همسایگان نکاتی را تذکر دادهاند و اصحاب برگزیده خویش را از اذیت کردن به همسایه و سایر رفتارهایی که مجاورین آنان را ناراحت نماید، بر حذر داشتهاند و به نیکی نسبت به همسایگان تأکید کردهاند.
حاتم طایی از بزرگان عرب و مردی با سخاوت بود که به همسایگان خویش خدمت میکرد و حوائج آنان را برآورده مینمود. وی قبل از آن که به شرف ملاقات با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فایز گردد، درگذشت. تا سال نهم هجری، دودمان حاتمطایی تسلیم اسلام نشده بودند، در این سال، گروهی از رزمندگان به فرماندهی حضرت علی علیهالسلام و با دستور پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سوی مقرّ این قبیله (اردن کنونی) اعزام گردیدند تا آنان را به یکتا پرستی فراخوانند. حضرت علی علیهالسلام بر آنها غلبه یافت و اسیران و غنائم را به مدینه آوردند و مقابل پیامبر قرار دادند. وقتی آن حضرت برای تماشای اسیران آمدند، دختر حاتم ـ که در میان آنان بودـ از جای برخاست و عرض کرد:
ای فرستاده الهی! پدرم از دنیا رفته و برادرم عدی گریخته است، برمن منّت گذار و آزادم کن و شماتت قبایل عرب را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد میساخت، از همسایگان نگهبانی مینمود و به امور آنان رسیدگی میکرد و آشکارا در حوادث تلخ و ناملایمات به امداد مردم ـخصوصاً خویشاوندان و همسایگان ـ میپرداخت.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به دلیل ارج نهادن به ارزشهای اخلاقی، خطاب به وی فرمود: این صفات، از خصال مسلمانان و مؤمنان است و اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت میفرستادیم. سپس به اطرافیان فرمود: به پاس ارج نهادن به روش نیکوی پدرش، این دختر را آزاد سازید و به برادرش عدی تحویل دهید. وی که سفانه نام داشت، به نزد برادر خود عدی آمد و از برخورد شایسته پیامبر سخن گفت. وی نیز به مدینه آمد و با پیامبر ملاقات کرد و اسلام آورد و از یاران با وفای حضرت علی علیهالسلام به شمار آمد و در جنگهای جمل، صفین و نهروان در رکاب امیرمؤمنان علی علیهالسلام از خود رشادتها نشان داد. و همه اینها، از برکات احسان و نیکی به همسایه است.36
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از برخی مسائل نزد پدر خویش شکوه نمود. پس از آن، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ورقهای به دخترش مرحمت کرد و اضافه نمود: مضامین آن را فراگیر. در آن، نوشته شده بود: «هرکس به خداوند و روز قیامت ایمان داشته باشد همسایگان را مورد آزار قرار نمیدهد و نیز میهمان خویش را گرامی داشته و سخن نیکو میگوید یا سکوت اختیار میکند.»37
از ابن مسعود روایت شده است که: مردی به خدمت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا! آیا از پدرتان نزد شما چیزی باقی است؟ آن بانوی مکرّم فرمود: ای کنیزک! آن چوب تر را برایم بیاور. او هم پس از تفحّص بسیار، آن را یافت و به حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل داد که در آن نوشته شده بود:
رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: کسی که همسایه از دست او در امان نباشد، ایمان ندارد و کسی که به خدا و روز قیامت یقین دارد، به همسایه آزار نمیرساند.38
آزار نرساندن به همسایه و نیکی نمودن به او، بدین معناست که در ایجاد آرامش و آسایش برای او و اهل خانهاش دلسوزی کنیم، در حدّ توان دشواریها را از سر راهش برداریم، طمع به مالش نداشته و ارتباط خود را با وی براساس صفا و صمیمت بنیان نهیم. این تلاش اخلاقی و رفتار انسانی، در زندگی دنیایی ما اثر مطلوب میگذارد و موجب افزایش امید به زندگی، رهایی از آشفتگیهای عصبی و منجر به رفع نیازها و شرکت در عمران و آبادانی محله میشود. و این گونه وفاق اجتماعی و تشریک مساعی توأم با برخوردهای عاطفی، موجب فزونی نعمتها و افزایش برکات، جلب اعتماد و تقویت حُسن اطمینان همسایگان نسبت به یک دیگر خواهد شد.
البته خوش رفتاری با همسایگان نباید با منّتگذاری و نیکی را به رخ آنان کشیدن، توأم باشد. و خود همسایگان به خوبی در مورد رفتارهای ما قضاوت خواهند کرد. چنان چه رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است:
«اگر همسایگانت تو را نیکوکار دانستند نیکوکاری و در غیر این صورت، بدکاری!»39
پینوشتها:
1 . ر.ک: تفسیر غریب القرآن، منسوب به زید بن علی بن الحسین(ع)، تحقیق محمد جواد الحسینی جلالی، ص 170؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 3، ص 177 و 176؛ تفسیر القرآن الکریم، سید عبداللّه شبر، ص 114؛ تفسیر المیزان، ذیل آیات 42ـ36 سوره نساء و لسان التنزیل، به اهتمام مهدی محقق، ص 193 و 192.
2 . بحارالانوار، ج 71، ص 150 و وسائل الشیعه، کتاب جهاد با نفس.
3 . آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، شیخ حرّ عاملی، ترجمه محمدعلی فارابی، ص 17.
4 . میزان الحکمه، ج 2، ص 190 و نهج الفصاحه، ص 110 و 463.
5 . کافی، ج 2، ص 699؛ وافی، ج 1، ص 351؛ وسائل الشیعه، ج 8، باب 90 از احکام العشرة، حدیث اول؛ المحجة البیضاء، ج 3، ص 427؛ لئالی الاخبار، تویسرکانی، ج 3، ص 7؛ ذخیرةالعباد، ج 3، ص 54 و مجمع الزوائد، ج 8، ص 144.
6 . نهج الفصاحه، ص 284؛ مجمع البیان، ج 2، ص 45 و احیاء علوم الدین، غزالی، ج 2، ص 212.
7 . این نکته را آیةاللّه محمد علی اسماعیل پور در مقاله خود آورده است. (ر.ک: آموزگار جاوید، ص 324).
8 . وسائل الشیعه، ج 8، باب 86، از احکام العشرة، حدیث اول.
9 . المحجة البیضاء، ج 3، ص 422؛ نصایح، آیةاللّه مشکینی، ص 130 و جامع الاخبار، ص 387.
10 . نهج الفصاحة، ص 281.
11 . مستدرک الوسایل، ج 2، ص 79.
12 . المحجةالبیضاء، ج 3، ص 422.
13 . کیمیای سعادت، ج 1، ص 428.
14 . نهج الفصاحة، ص 291.
15 . اصول کافی، ج 2، ص 666؛ بحارالانوار، ج 82، ص 94؛ مستدرک الوسایل، ج 2، ص 79؛ تنبیه الغافلین، ص 106 و میزان الحکمة، ج 2، ص 195.
16 . حلیة المتقین، علامه مجلسی، ص 446.
17 . مجمع البیان، ج 7، ص 198 و سیستم اجتماعی اسلام، کوثر نیازی.
18 . کلمات نغز محمد(ص)، ص 9.
19 . کشف الغمه فی معرفة الائمه، علی بن عیسی اربلی، ج 2، ص 26 و 25 و علل الشرایع، ص 181.
20 . خصال صدوق، ج 1، ص 179.
21 . المحجة البیضاء، ج 3، (آداب الصحبة و المعاشرة)، ص 423.
22 . نهج الفصاحة، ص 25.
23 . المحجة البیضاء، ج 5، ص 125؛ الحکم الزاهره، ص 421 و کیمیای سعادت، ج 1، ص 427.
24 . تنبیه الغافلین، ص 106 و نهج الفصاحه، ص 573.
25 . نهج الفصاحه، ص 286.
26 . جهادالنفس، شیخ حرّ عاملی، ترجمه علی صحّت، ص 42.
27 . نهج الفصاحه، ص 27 و کلمات نغز محمد(ص)، ص 22.
28 . نهج الفصاحه، ص 32.
29 . آثار الصادقین، آیةاللّه صادق احسان بخش، ج 2، ص 376.
30 . نهج الفصاحه، ص 463.
31 . مجموعه ورّام، ج 1، ص 24.
32 . نهج الفصاحه، ص 14.
33 . نزهة النواظر، ص 23 و 45.
34 . فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، ص 315و314.
35 . سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمی، ج 1، ص 414 و 413؛ نخبةالانوار فی هدایة الابرار، مولوی همدانی، ص 77؛ تنبیه الغافلین، ص 106، نهج الفصاحة، ص 546.
36 . الاصابة فی تمییز الصحابه، ج 2، ص 460 و ج 4، ص 322؛ زهرالربیع، ص 89 و مجالس المؤمنین، قاضی نورالدین شوشتری، ج 1، ص 646.
37 . الکافی، ج 2، (باب حقّ الجوار)، ص 667؛ وافی، ج 1، ص 350 و ذخیرةالعباد، جزء 3، ص 53.
38 . سفینةالبحار، ج 1، حدیث فاطمه زهرا(س).
39 . نهج الفصاحه، ص 24 و المحجةالبیضاء، ج 3، ص 425.
علی بنابیطالب(ع) فرمود: «مِنَ المُرَّوةِ تَعَهُّدُ الجیرانِ»(9). رسیدگی به همسایگان از مروت و جوانمردی است. حضرت امام باقر(ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهلبیت، یکی هم همین را دانسته و فرموده است: «وَ التّعاهُدُ لِلجیرانِ مِنَ الفُقَراءِ وَ اَهْلِ المَسْکَنَةِ و الغارِمینَ وَ الأیتام ...»(10) از نشانههای پیروان ما، رسیدگی به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدان میتواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالی که در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بیسرپرست، گرسنگان بینوا و بدهکارانِ درمانده باشند و او بتواند گِرِهی بگشاید، اما بیتفاوت باشد؟ اینجاست که کلام نورانی پیامبر خدا، بر تارک تاریخ میدرخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد، در حالی که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمَنَ بی مَنْ باتَ شَبْعانا وَ جارُهُ المسِلُمُ جایعٌ»(11) آری، مسلمانی به عمل است، نه به ادعا و شعار! این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل میکند که فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب میشود.(12) امام باقر(ع) نیز فرمود: «حَدُّ الجوارِ اَرْبَعوُنَ دارا مِنْ کُلِّ جانبٍ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ و مِن خَلفِه و عَنْ یَمینِهِ وَ عن شِمالهِ»(13). که مضمونش همان حدّ و حریم همسایگی تا چهل خانه از چهار طرف است. اگر این حق و حدّ و حریم که اسلام بیان کرده است، مسؤولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامی نیازمند و گرفتار و بینوایان بی سرپرست و رنجدیدگانِ دست از همه جا کوتاه و آبرومندانی که صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند یافت نخواهد شد. سخن را در این بخش، با کلامی از محدّث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمی» به پایان میبریم، که چنین نوشته است: «... در زمینه معاشرت نیکو با همسایه، حدیث بسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایهآزاری نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوشهمسایگی»، ابتدا کردن به سلام، عیادت در هنگام بیماری، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریک و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشمپوشی از لغزشها، سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانی همسایه، مضایقه نکردن از کمکهایی که مورد نیاز او است، حتی اگر میخواهد چوبی (و تیرآهنی) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانی را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور ... مضایقه نکنی و سخت نگیری ...»(14) 1ـ نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 31. 2ـ غررالحکم (چاپ دانشگاه)، ج7، ص49. 3ـ کافی، کلینی، ج1، ص667، احادیث 8، 10 و 7. 4ـ در اصول کافی، ج2 (عربی) باب «حقالجوار»، همچنین در سفینةالبحار، واژه «جور» ملاحظه شود 5ـ نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 47، خطاب به امام حسن و امام حسین(ع). 6ـ کافی، ج2، ص635. 7ـ همان، ص667. 8ـ سفینةالبحار، ج1، ص191 (واژه جار)، کافی، ج2، ص668. 9ـ غررالحکم، (چاپ دانشگاه)، ج7، ص49. 10ـ کافی، ج2، ص74. 11ـ سفینةالبحار، ج1، ص192. 12ـ کافی، ج2، ص669، باب «حدّ الجوار». 13ـ همان. 14ـ سفینةالبحار، ج1، ص192 (حسن الجوار). |